بدرالدین اسحاق بخاری دهلویبدرالدین اسحاق بخاری دهلوی، از عرفای شبه قاره در قرن هفتم میباشد. ۱ - نسبنسب او را به عمرالاشرف، فرزند امام زین العابدین علیهالسلام میرسانند. [۱]
عبدالحق بن سیف الدین عبدالحق دهلوی، اخبارالاخیار فی اسرارالابرار، دهلی (بیتا).
۲ - زادگاهبدرالدین در دهلیزاده شد و همانجا پرورش یافت. ۳ - تحصیلاتبدرالدین در نزد پدرش دانش آموخت و در مدرسه معزیه به تدریس پرداخت؛ سپس برای تکمیل دانستههای خود، عازم بخارا شد. ۴ - سلوکدر میان راه بخارا، چون به اَجُودهَن (پاک پَتَّن کنونی در پنجاب پاکستان) رسید، با شیخ فریدالدین مسعود گنج شکر دیدار کرد و تحت تأثیر جذبه او قرار گرفت و خدمتگزاری خانقاه و مصاحبت او را اختیار کرد و زیر نظر وی، مراحل سلوک را پیمود و ریاضتهای صوفیانه را به انجام رساند. شیخ به پاس شایستگی بدرالدین، او را خادم خاص خویش کرد و خرقه خلافت پوشانید و دختر خود، بیبی فاطمه، را به همسری او درآورد. [۲]
عبدالحی حسنی، ج۱، ص۹۵، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۹۵، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲-۱۴۱۰/ ۱۹۶۲-۱۹۸۹.
[۳]
عبدالحی حسنی، ج۱، ص۹۵، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۱۳۹، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲-۱۴۱۰/ ۱۹۶۲-۱۹۸۹.
[۴]
محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، ص ۱۷۹-، ۱۸۲ لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۵ - خانقاهبدرالدین تا هنگام درگذشت شیخ، در خانقاه او به کارهایی مختلفی مشغول بود. ۵.۱ - خدمت در خانقاهکارهایی چون نوشتن خلافتنامهها و اجازه نامههای تدریس، و تعویذ برای حاجتمندان، سر تراشیدن مریدان تازه، گزارش عرضداشتهای مردم به شیخ، امامت نماز در خانقاه، آوردن هیزم و مانند آن میپرداخت؛ با اینکه شیخ میخواست او را، مانند برخی مریدان دیگر، برای ارشاد و دستگیری از خلق به شهرهای دیگر بفرستد، نپذیرفت و حضور در کنار شیخ را ترجیح داد. ۵.۲ - ریاست خانگاهبا وفات شیخ فریدالدّین (بعد از ۶۶۹)، فرزند او شیخ [[|بدرالدّین سلیمان]] بر سجّاده خلافت نشست، و بدرالدین اسحاق نیز کار خود را به عنوانِ خادمِ خاص، ادامه داد. ۵.۳ - ترک خانقاهپس از مدتی، به دلیل سعایت بدخواهان و حاسدان، خانقاه را ترک کرد و در مسجد جامع شهر اقامت گزید و بقیه زندگی را به تدریس و وعظ و ارشاد گذراند. بدرالدین در ۶۹۰، در اجودهن، درگذشت و در صحن مسجد جامع قدیم آنجا به خاک سپرده شد [۵]
عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۱، ص۹۵، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲-۱۴۱۰/ ۱۹۶۲-۱۹۸۹.
[۶]
محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، ص ۱۸۱-۱۸۲، لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
میرخورد [۷]
محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، ص ۱۷۹ـ۱۸۸، لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
ضمن بیان بعضی وقایع و احوال، مناسبات بدرالدین اسحاق را با نظام الدّین اولیا، بدرالدین سلیمان، سید محمد کرمانی (جد میرخورد)، قاضی صدرالدین (حاکم اجودهن)، سید مبارک علوی (پدر میرخورد)، خواجه یعقوب (پسر شیخ فریدالدین گنج شکر) و شیخ علاءالدین (نواده فریدالدین) بیان کرده است.خواجه نظام الدّین احترام و بزرگداشت بسیاری در حق بدرالدین معمول میداشت و به گفته میرخورد [۸]
محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، ص ۱۸۲-۱۸۳، لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
تا وقتی که وی زنده بود، به احترامش، از هیچکس بیعت نگرفت.۶ - بازماندگان بدرالدینپس از مرگ بدرالدین نیز همسر و دو فرزند بازمانده از او را نزد خود به دهلی خواند و کفالت آنان را، با نظارت خاص خود، به عهده گرفت. ۷ - تألیفاتبه بدرالدین اسحاق دو کتاب نسبت دادهاند: ۷.۱ - اسرارالاولیاء۱) اسرارالاولیاء که مجموعه گفتارهای فریدالدین گنج شکر به فارسی است و بدرالدّین آنها را در۲۲ فصل جمع و مرتب کرده است. نسخههای خطی آن در کتابخانههای مختلف یافت میشود و نشانیِ شانزده نسخه خطی و نیز فهرست فصول آن در فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان [۹]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان، ج۳، ص۱۲۵۱ـ ۱۲۵۳، ج ۳، اسلام آباد ۱۳۶۳ ش.
آمده است.این کتاب در لکهنو (۱۸۷۶، سنگی وزیری، ۹۴ ص) و کانپور (۱۹۱۷، سنگی وزیری، ۹۴ ص) به چاپ رسیده است. [۱۰]
خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی،ج ۱، ستون ۲۷۹ـ۲۸۰، تهران ۱۳۵۰-۱۳۵۵ ش.
چاپ اخیر ظاهراً همان است که در مطبعه منشی نولکشور در ۱۳۳۵ انجام گرفته [۱۱]
اختر راهی، ترجمههای متون فارسی به زبانهای پاکستانی، ج۱، ص۷۰، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
و ترجمه اردوی آن (از سیدمحمد عبدالاحد) در ضمن مجموعه ملفوظات خواجگان چشت، در ۱۳۳۴ دهلی چاپ شده است. [۱۲]
اختر راهی، ترجمههای متون فارسی به زبانهای پاکستانی، ج۱، ص۷۰، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
خلیق احمد نظامی [۱۳]
حاشیه، خلیق احمد نظامی، ج۱، ص۱۶۵، تاریخ مشایخ چشت، دهلی ۱۹۷۱.
انتساب اسرارالاولیاء را به بدرالدین و انتساب ملفوظات مزبور را به فریدالدین گنج شکر اشتباه میداند.۷.۲ - تصریف بدری۲) تصریف بدری، که منظوم و به زبان عربی است. نسخهای از آن سراغ نداریم، ولی میرخورد [۱۴]
محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، ص ۱۸۳-۱۸۴، لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
چند بیت آخر آن را نقل کرده که گواه تبحر علمی بدرالدین و استادی وی در علوم ادبی و زبان عربی است.از نوشته بدرالدین برمی آید که این اثر را به دستور خواجه نظام الدّین به نظم درآورده و خواجه آن را به صورت درس در محضر بدرالدین خوانده است. [۱۵]
محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، ص ۱۸۳-۱۸۴، لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۸ - فهرست منابع(۱) حامدبن فضل الله جمالی، سیرالعارفین، ترجمة محمد ایوب قادری، لاهور ۱۹۸۹، ص ۷۴-۷۵. (۲) عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲-۱۴۱۰/ ۱۹۶۲-۱۹۸۹. (۳) خلیق احمد نظامی، تاریخ مشایخ چشت، دهلی ۱۹۷۱. (۴) اختر راهی، ترجمههای متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش. (۵) عبدالحق بن سیف الدین عبدالحق دهلوی، اخبارالاخیار فی اسرارالابرار، دهلی (بیتا). (۶) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰-۱۳۵۵ ش. (۷) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان، ج ۳، اسلام آباد ۱۳۶۳ ش. (۸) محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، لاهور ۱۳۹۸/۱۹۷۸. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرالدین اسحاق بخاری دهلوی»، شماره۷۲۱. |